Sunday, June 24, 2007

می گذارم خط هایش را بکشد ، همه ی آن مربع های کوچک محو شده اند ، می چرخد و می چرخد ، گرداب می سازد
هوا را می چرخانم با ریتم آهنگ " ............................." می روند و می روند تا به آن نقطه ی تو خالی برسند
این منم بی هیچ ، من خیلی وقت است که می داند تمام بدبختی های ما از این دایره ها می آیند
من خیلی وقت است که دایره می کشد
آن قدر گوشه ی مربع هایش را سائیده اند و خط کشیده اند تا همه دایره شده اند
اما من که رام نشده ام

من می خواهد دایره های شما را قطع کند تا ضلع بسازد
مربعی ، مثلثی ، نشد پاره خطی صاف تا نهایتی داشته باشد در این بی نهایت های بی آغاز


یخ بودم
آب شدم
گل آلوده نمی شوم



این کاملا یه شعر فیزیکی بود
!!



آخ جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون تعطیلات


Comments:
akheyyyyyyshhhhhhhhhhh belakhare ye dafe aval shodam!!! rage gheiratam zade bood bala baske digaran hey aval mishodan!!!
 
in dovomie kheeeeeeeeeiiiiiilllllllllii tooop bood
 
بسی حال بردم از تعبیر دایره و مربع ! :)
 
آخ تعطیلات کجایین که به ما هم حال بدین.

---

میگم چرا شعرش ثقیل بود اینقدر. فیزیکی بود
 
ey kash hamon jor yakh mimondi chon nakhalesie ab bishtare taze ab kheili bi janbast hey alode mishe!
 
belakhare baz shod ...
.
.
.
inja masale riazi hal mikoni ? dargire masele pichide kardi maro
.
.
.
tatilat khosh begzare
 
nemidonam shayad dobare gozashtam
 
kojaii ?
 
موفق باشی
 
و اين تعطيلات اثر منفي داشتن؟ آپديتا چرا كمتر ميشن؟
 
نوشته هات حس غریبی داره که آدم خوشش میاد. موفق باشی
 
Post a Comment



<< Home